ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
پشوتن
پسر کی گشتاسب که طبق سنت زردشتیان . زردشت او را شیر و درون(نان مقدس ) دادو فنا نا پذیر وجاویدانش کرد .وی از یاوران سو شیانت (موعود زردشتی) است و با یاوران جاودانی دیگر خواهد برخواست و سوشیانت را در کار نوکردن جهان یاری خواهد کرد .( وی در این داستان نماد عقل است)
کتایون
دختر پادشاه روم و زن کی گشتاسب و مادر اسفندیار است نام دیگرش را ناهید گفته اند ( که دراین داستان شخصی عاطفی است)
زریر
( زرین بر – زرین جوشن) پسر لهراسب وبرادر گشتاسب و سپهبد ایران و پیرو زردشت .وی در جنگ های دینی ایرانیان با تورانیان به دست بیدرفش جادو کشته شد ( مشاور اصفندیار)
بهمن
نام پسر اسفندیار . وی پس از مرگ پدر طبق وصیت او تحت تربیت رستم قرار گرفت و چون به پادشاهی رسید به خونخواهی پدر به زابلستان لشکر کشید و فرامرز پسر رستم را کشت و زال را در قفس کرد و سپس از آن جا بازگشت . لقب اورا دراز دست نوشته اند . ( قاصد اسفندیار )
گشتاسپ
مرکب از دو جز ویشته (از کار افتاده یا ترسو ومحجوب ) +اسپه (اسب) به معنی دارنده ی اسب از کار افتاده .پسر لهراسب پادشاه کیان که خواهان پادشاهی از پدر بود .چون پدر تن در نداد گشتاسب رنجیده خاطر شد و به روم رفت و در آن جا کتایون دختر قیصر را که دلباخته ی او بود به زنی گرفت . گشتاسب سپس به ایران آمد و به پادشاهی رسید .در سی امین سال سلطنت وی زرتشت ظهور کرد و چون گشتاسب پذیرفت مورد دشمنی ارجاسب تورانی واقع شد و میان ایشان جنگ ها رفت تا سر انجام ارجاسب به دست اسفندیار رویین تن پسر گشتاسب کشته شد.( گشتاسب در این داستان شخصیتی منفی دارد)
لهراسب
( صاحب اسب تند رو ) پدر کی گشتاسب که کیخسرو تخت پادشاهی بدو بخشید پس از واگذاری سلطنت به گشتاسب به آتشگاه نوبهار بلخ رفت و به عبادت پرداخت . چون زردشت دین خود را آورد او آن را پذیرفت و همچنان به عبادت روزگار می گذرانید تا در یکی از هجوم های ارجاسب تورانی به دست او کشته شد . ( که وی در این داستان شخصیتی مثبت دارد )
سلام
آخره ادبیاته دیگه!