طریق تصوف عزالدین محمود کاشانی
طریق تصوف کاشانی
اما تصوف عزالدین محمود. باید دانست که در قرن هفتم و هشتم هجری که دوره ظهور مولف است دو مکتب مهم یاد و طریقه بزرگ در تصوف وجود داشت؛ یکی طریقه عطار و مولوی که آن را تصوف عاشقانه مینامیم و دیگر مکتب سهروردی و محییالدین ابن عربی و ابن فارض که از آن به تصوف عابدانه عبارت توان کرد، مولوی (متوفی 672) تا وقتی که به صحبت شمس الدین تبریزی نپیوسته بود ودر مکتب سیدبهاءالدین محقق ترمذی کار میکرد در مرحله تصوف عابدانه بود. اما اتصال او به شمس وی را از این مدرسه به مدرسه عالیتر و از این پایه به پایهای برتر برد که از آن به تصوف عاشقانه عبارت کردیم. بزرگترین شاگردان و تربیت شدگان محیی الدین یعنی صدرالدین قونوی مولف مفتاح الغیب متوفی 673 درست معاصر مولوی است و نخست با وی مخالف بوده ولیکن آخر کار بنوشته مناقب افلاکی داخل مریدان و مخلصان مولانا شده است. (17 -همایی، مقدمه مصباح الهدایه،1372 ،ص 45)
البته بر نکات پیش گفته این نکته را نیز باید بیفزاییم که در کنار دو مسلک رایج مسلک سومی را نیز میتوان در نظر گرفت که برخی نیز وجود داشتند و سعی کردند دست کم در بهرهمندی از هر دو طریقت رایج استفاده بهینه کنند. اگرچه محمود کاشانی را در زمره عارفان زاهد و عابد میتوان قرار داد نه در میان عاشقان دلسوخته که سوخته جانی را بر آدابدانی ترجیح میدادند اما او یقیناً به سران این دسته نیز دلبستگی خاصی داشت که از آن جمله میتوان به ارادت وی به مولانا اشاره کرد که در عباراتش مشهود است.
بالجمله عزالدین محمود یکنفر صوفی عارف متشرع زاهد و عابد است نه قلندر وارسته و از جنس سهروردی و ابوطالب مکی است نه از نوع مولوی و حافظ شیرازی. پس تعجب نباید کرد که کتاب مصباح الهدایه گاهی بکتاب فقه و ادعیه و اعمال مثنوی شبیهتر است تا بکتاب تصوف و عرفان. (18 - همایی،مقدمه مصباح الهدایه ،1372،ص 46)
بنابراین میتوان مکتب عزالدین محمود را مکتب تلفیق حقیقت، طریقت و شریعت دانست که به حفظ هیچ یک از اضلاع این مثلث رضایت نمیدهد.
با اندک دقت در مطالب همین گزیده میتوان دریافت که عزالدین شرط اساسی تصوف و حقیقت عشق را وجوب طاعت و عبادت و پیروی از شریعت میداند، و بر کسانی که عبادت و طاعت را وظیفه عابدان و زاهدان میشمارند و براین باورند که صوفیان صاحبدل را چندان احتیاج به آداب شریعت نیست سرزنش میکند: « ... و اقوال و افعال صوفی همه موزون بود به میزان شرع هرگز شتم و فحش از دهان وی بیرون نیاید ، بلکه ... (متن ، ص 356)) 19 - پیشگفتار گزیده مصباح الهدایه، ،ص11)
توجه به حقیقت و شریعت به حدی در مسلک کاشانی مهم است که شرط توفیق را توجه جدی به عبادات و اطاعات در قالب شریعت میداند . این نکته نیز قابل یادآوری است که برخی از صوفیان توجه به حقیقت را از توجه به شریعت مستقل میدانستند، حتی برخی تاثیر اعمال و عبادات را نیز فروکاهش میدادند به حدی که قابل ملاحظه نمیشد اما کاشانی نه تنها این امر را برنمیتابد بلکه هم بر اطاعت و عبادت و نیز انجام آنها در قالب شریعت تاکید میورزد.
عزالدین محمود شرط اساسی تصوف و حقیقت عشق را وجوب طاعت وعبادات و ملازمت شریعت میداند و بر کسانی که عبادت و طاعت را وظیفه عباد میشمارند و میگویند که صوفیان صاحبدل و ارباب منازلات و مواصلات چندان احتیاج به آداب شریعت ندارند سرزنش میکنند و این اعتقاد را ناشی از جهل و کوتاه نظری و بی بصیرتی می شمارد. (20- همایی ،مقدمه مصباح الهدایه، 1372،صص 47-46)